loading...

🌸من جـــــان ِجــانـان🌸

يه وبلاگ شخصي

بازدید : 655
دوشنبه 23 شهريور 1399 زمان : 22:36

بله حدسم درست بود اون پسر جذاب نت ورک مارکتینگ ،زن داره و زنشم همون دختریه ک گفتم با مهربانی بهش نگاه کرد .بله 😶 از گروه طبیعت گردیش هم اومدم بیرون ک اصلا نبینمش .والا دیگ دلیلی نداشت بمونم 😐

دلم ازون نگاها خواست . ک تازه اصن مهم نیست براش کسی نگاش میکنه یا نه .نگاهی ک نشون میده ابراز احساس براش جلوی جمع آنچنان منعی ندارد .

من حس میکنم ربطی ب اینک زنش (بوگول) نیستم نداره .حتی اگ باشم هم اون یاد گرفته از بچگی ک ابراز علاقه جلوی جمع خصوصا بزرگترا کار زشتیه .ینی اگ خودش ابراز نمیکنه حالا عب نداره ولی ب شددددتتتت بدم میاد کسی ابراز احساس من رو محدود کنه .هرچقدرم خجالت بکشم بازم سعی میکنم خودمو محدود نکنم .مقابله کنم باهاش .رها کنم خودمو ازین افکار پوچ و بی حسابی ک یاد دادن بهمون .گاهی وقتا میترسم اگ ازدواج کنم باهاش ، اون حتی از یه ابراز احساس ساده در جایی ک دیگران حضور دارن هم جلوگیری کنه و یا بدتر ازون اینک خلافش رو نشون بده .میدونی من حس میکنم این مسئله از مرد سالاری میاد.در قدیم برای مرد افت داشت ب زن احترام بذاره .چه برسه بهش ابراز علاقه کنه .کلا این حالت همینجور اومد و اومد تا ب ما رسید .این وسطا وصلش کردن ب مذهب ...دقیق نمیدونم خلاصه .

+حتی با وجود اینکه میم میگ حسی ندارم به نامزدش ولی من وقتی می‌شنوم یک سال ونیمه باهاش ارتباط داره (دقیقا از همون موقع از آخرین باری ک ارتباطمون قط شد) جگرم آتیش میگیره ...

دور نشو .فقط همین
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی